صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

معنی واژگان درس «کویر»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

ارگ

قلعه

باغستان

منطقه پر از باغ

انگاره

طرح، نقشه

اوایل

جمع اوّل

فقه

علم احکام شرعی

باب

در

غرفه‌

بالاخانه

مَدرس‌

کلاس، آموزگاه

سنجیدن

اندازه گیری کردن

بل

بلکه

نمایان

آشکار

بگذارد

بگذراند

اسرار

رازها

حکما

جمعِ حکیم

حیات

زندگی

آستانه

آغاز، آستان

منقلب شد

دگرگون شد

گیرودار

بحبوحه

رفت

رفتار کرد

بازآمد

برگشت

ادیب

ادب دان

اجداد

جمعِ جد؛ نیاکان

مدارس

جمعِ مدرسه

دم بهار

دمیدن، طلوع بهار

وصال

رسیدن

به هنگام

سر وقت

غربت

غریب بودن

استشمام

بوییدن

مهتاب

نور ماه

تاب

تحمل، نور، تابش

شیعۀ گمنام و غریب

منظور شریعتی

مدینۀ پلید

کوفه

هیاهوی گلّه خوابید

فروکش کرد

تلقّی

دریافت، نگرش، تعبیر

معلقّ

آویزان

تلألؤ

درخشش

شکفتن

باز شدن

پروین

چند ستاره درخشان

قدس

پاکی، صفا، قداست

ماورا

فراسو، غیرمادی

برکردن

بلند کردن

سرد و بی روح

بدون معنویت

پژمردن

پلاسیدن

آلود

آلوده شد

شیهه

صدای و آواز اسب

خفیف

سبک

ایل و تبار

خانواده و نژاد و اجداد

بساط

گستردنی

تفنگ مشقی

تفنگ آموزشی

حدّ و حصر

اندازه

دار و ندار

همه دارایی

یغما

غارت، تاراج

به یغما رفتن

غارت شدن

افراشتن

برپا کردن

مصیبت

گرفتاری

بَن

پسته وحشی

خو گرفتن

عادت کردن

محصور

احاطه شده

تنفّس

نفس کشیدن

جانفرسا

جانکاه

حیاط

محوطه باز خانه

کلانتری

شهربانی، سرپرستی

تصدیق

گواهی نامه

پررنگ و رونق

جذاب و دلربا

آویخت

آویزان کرد

مزایا

جمعِ مزیت، برتری ها

نگاشتن

نوشتن

از سر گرفتند

از نو آغاز کردند

مباهات

افتخار، سرافرازی

می نگریست

نگاه می کرد

عشیره

خاندان

شوکت

شکوه

گرده

پشت، بالای کمر

تاخت و تاز

دواندن

به تیر دوختند

تیر زدند

دلاویز

پسندیده، خوب، زیبا

دودل

مردد

گریبان

یخه

مواهب

موهبت ها، بخشش ها

بطالت

بیهودگی، بیکاری، کاهلی

کسان

افراد

مهر

مهربانی

دیار

سرزمین

یار

یاور

ترقّی

پیشرفت

تاب

تحمّل

رفاقت

دوستی

خو گرفتن

عادت کردن

صفا

پاکی، پاکدلی

تکاپو

کوشش

دانش نامه

مدرک

عدلیه

دادگستری

دادیاری

وکالت

اندوه گُسار

غمخوار، غم گسار

عدلیه

دادگستری

تیزبال

تیزپرواز، تیزپر

حیاط

محوطه باز خانه

بهارخواب

بالاکن، ایوان

ییلاق

سردسیر

گسارید

میل کردن

لبریز

سرشار

مهر

مهربانی

کبک دری

کبک درّه

کمانه

نام کوهی

مولیان

نام محله ای در بخارا

مدهوش

سرگشته

ایل و تبار

خانواده و نژاد و اجداد

شبدر

گیاهی علفی و یک ساله

خواندن

فراخواندن، دعوت کردن

آموی

زمین کنار رودخانه «آمو»

حلوا

گونه‌ای شیرینی، افروشه

مشایعت

همراهی کردن، بدرقه کردن

نظاره

نگاه، تماشا کردن، نگریستن

سموم

باد بسیار گرم و زیان رساننده

قندیل

چراغ یا چلچراغی که می آویزند

ابدیّت

جاودانگی، پایندگی، بی کرانگی

بساط تهویه

دستگاه پالایش و جابجایی هوا

تفرجّگاه

گردشگاه، جای تفرج، تماشاگاه

حکمت

فلسفه، به ویژه فلسفه اسلامی

تعبیر

بیان کردن، شرح دادن، بازگویی

مزینان

نام یک روستا در استان خراسان

اهورایی

خدایی، ایزدی، منسوب به اهورا

برخاسته اند

برانگیخته شده اند، بلند شده اند

نشئه‌

حالت سرخوشی، کیفوری، سرمستی

کُرَند

اسب که رنگ آن میان زرد و بور باشد

زین و برگ

تجهیزات اسب مانند: زین و افسار و ...

چهار دیواری

زمینی که در چهار سمت آن دیوار باشد

اسرا

در شب سیر کردن؛ هفتمین سوره قرآن

کَهَر

اسب یا استری که به رنگ سرخ تیره است

قاش

قاچ، قسمت برآمده جلوی زین؛ کوهه زین

شبدر دوچین

شبدری که دوبار پس از روییدن چیده شده باشد

زبانزد

موضوعی که بر سر زبان‌ها افتد و در همه‌جا بگویند

تموز

ماه دهم از ماه رومیان تقریبا مطابق با تیرماه؛ ماه گرما

ارادت

میل و خواست، اخلاص، علاقه و محبت همراه با احترام

ماوراء الطّبیعه

آنچه فراتر از عالم طبیعت و ماده باشد؛ مانند خداوند، روح و مانند آنها

پرنیان

نوعی حریر، پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار، سختی راه برایم آسان شد

گرمسیر

منطقه‌ای که تابستان‌های بسیار گرم و زمستان‌های معتدل دارد؛ مقابل سردسیر

ایل

گروهی از مردم هم نژاد که فرهنگ و اقتصاد مشترک دارند و معمولا به صورت چادرنشینی زندگی می کنند

طفیلی

منسوب به طفل، وابسته، میهمان ناخوانده، آن که وجودش یا حضورش در جایی، وابسته به وجود کس یا چیز دیگری باشد

گرما را به گرمسیر سپردند

ترک کردند

ناله های گریه آلود آن روح دردمند و تنها

منظور حضرت علی


سایر مباحث این فصل